طرح روحی، طرح بازسازی ذهنی
فرقه بهائیت با شعار وحدت عالم انسانی، رفاه عمومی و صلح پایدار دست به تبلیغ و جذب (عضوگیری) می زند و با این هدف شعاری به سمت اهداف پنهان خود حرکت می کند. تشکیلات بهائیت با توجیه وحدت عالم انسانی و گرفتن ژست انجام پروژه های توسعه اجتماعی و اقتصادی، افکار عمومی را فریب می دهد تا با جذب افراد، حرکت انحرافی و سیاه خود را دنبال کند.
پروسه آماده سازی فرد از لحاظ روحی و فکری برای ورود به تشکیلات و همراه شدن برای اجرای این برنامه ها، طی کردن یک دوره آموزشی با نام طرح روحی یا حلقه های مطالعاتی است. در این پروسه، فرد فرایند بازسازی ذهنی و پروژه متقاعد سازی را طی می کند.
طرح روحی با هدف افزایش توانمندی افراد فرقه جهت به عهده گرفتن خدمت و مسئولیت تشکیلاتی به وجود آمد.
این طرح بر اساس سال ها تجربه تبلیغی در کشورهای آمریکای جنوبی و کلمبیا، طرح ریزی و تدوین شده و تمام آموزش ها طبق یاوه های فرقه بهائیت پایه ریزی شده است. امروزه طرح بازسازی ذهنی، در تمام مراکز فعالیتی این فرقه اجرا می شود. ابزار اصلی این طرح، کتاب هایی با نام طرح روحی است که به زبان های مختلف ترجمه شده است.
فرقه با این طرح به دنبال ارتقا و بالا بردن ظرفیت خدمت و به نوعی تغییر ایدئولوژی اعضا جهت پذیرفتن و وقف زندگی برای فعالیت تشکیلاتی است تا افراد را جهت بهره کشی، بردگی و کار طاقت فرسا آماده کند.
در این مقاله با کالبدشکافی این کتاب ها و تشریح اهداف طرح روحی از منظر فرقه شناسی به تبین پروسه بازسازی ذهنی این طرح پرداخته می شود.
در فرایند مطالعه کتاب ها، هدف این است که یادگیری فرد به یک رفتار(عمل) تبدیل شود، به این صورت که پس از مطالعه با ایجاد شک و شبهه، شخص را به فکر فرو برده و با طرح یک سری مسائل فریبنده که فرد از محتوای اصلی آن هیچ اطلاعی ندارد، با جوسازی و القائات، فرد را مجبور به پذیرش آن مطلب می کنند.
در مرحله بعد با جایگزینی رفتار جدید به جای رفتارهای قبلی، در جهت تقویت اهداف می کوشند و در آخر هر کتاب نیز با قرار دادن یک خدمت خاص فرد را به صورت عملی جهت انجام آن رفتار خاص سوق می دهند. با این کار می خواهند در فرد تحولی ایجاد کنند تا در گام بعدی شخص متحول شده، در تحول افراد دیگر بکوشد.
لازمه این تحول نیز این است که فرد باید در طول مطالعه، افکار و عقاید قبلی خود را کنار گذاشته و با دید باز مسائل جدید را بیاموزد.
کتاب اول: حیات روح
این کتاب از 3 بخش تشکیل شده است.
بخش اول: چگونگی مطالعه نیایش ها را به فرد آموزش می دهد و جالب این است که هر صبح و شب باید تکرار شود.
بخش دوم: به تشریح محیط و حالت روحی و احساسی فرد در این نیایش ها می پردازد و فرد را ترغیب می کند که به هیچ چیز دیگری فکر نکند.
بخش سوم: به سؤالاتی در زمینه دنیای بعد از مرگ پاسخ می دهد به عنوان مثال: ما چرا اینجا هستیم؟ ما موجوداتی روحانی هستیم، یعنی چه؟ و ... و مدعی هستند که فقط آنها توانسته اند که به این سؤالات پاسخ دهند.
نکته قابل تأمل در این کتاب این است که فرد را وادار می کنند که این جلسات را به صورت هفتگی برگزار و از دوستان و آشنایان برای این کار استفاده کند و به بحث و گفتگوی انجام گرفته در این جلسات با هدف متقاعد سازی فرد، سمت و سو می دهند.
کتاب دوم: قیام به خدمت
فرقه، مدعی است که راه تحول روحانی، خدمت به بشر است و آن هم خدمتی که در جهت برنامه های فرقه مشخص می شود. به این معنی که اگر تو به تحول رسیدی با جذب شدن به فرقه، دیگران را هم به این تحول ترغیب کن.
چگونه؟ به این شکل که در هر جمعی که هستی، تو باید حرف ها را به سمت مسائلی که مطالعه کردی سوق دهی و با تجزیه و تحلیل در مورد مسائل و مشکلات جامعه، عدم وجود روحانیت در بشر را مطرح کنی و دلیل همه
آنها را نبودن در بهائیت عنوان کنی. یعنی اینکه اگر عضو فرقه شوی هم خودت می توانی روحانی شوی و هم تمام مشکلات حل می شود (البته این ادعای همه فرقه هاست، آنها مدعی هستند که برای حل مشکلات بشر راه حل دارند.) و اینگونه است که با تغییر رفتار فرد او را به سمت تمرین سوق می دهند و با این تکنیک، یک رفتار را به یک باور تبدیل می کنند.
کتاب سوم: کلاس های کودکان
در فرقه بهائیت تربیت و تعلیم کودکان از اهداف استراتژیک محسوب می شود که از طرف میرزا حسینعلی نوری بسیار سفارش شده است چرا که فرقه به دنبال ساختن نسلی جدید با تفکرات فرقه ای است که وابسته تر و سرسپرده تر باشند.
کتاب سوم برای آموزش اطفال 6 تا10 ساله تنظیم شده است. در این مرحله از آموزش باید استعدادهای کودک کشف شده و به مرحله ظهور برسد. در این دوره، افرادی که تحت تأثیر قرار گرفته و تغییر کرده اند باید در مرحله بعد به دنبال تغییر جامعه و اطراف خود باشند. یعنی خدمت و مشارکت در پروژه های تبلیغی فرقه دو عنصر جدانشدنی است. در این دوره نوجوانان را برای آموزش کودکان تشویق و ترغیب می کنند و به صورت خیلی جدی این وظیفه و مسئولیت فرقه ای را به آنها واگذار می کنند و احساس مفید بودن را در آنها ایجاد می کنند. همین پروسه را جوانان نیز باید در مقابل نوجوانان اجرا کنند.
کتاب چهارم:دو مظهر ظهور الهی
این کتاب شامل 3 بخش اصلی است که برای درک بهتر تاریخ (در واقع بازسازی تاریخ) زندگی سرکردگان بابیت و بهائیت (سید علی محمد شیرازی و حسینعلی نوری) ارائه شده است. در شرح زندگی حسینعلی نوری حالت احساسی و روانی آن پر رنگ تر است.
در این کتاب، حوادث تاریخی با برنامه و دید فرقه ای برای اعضا بازگو می شود و با طرح سؤالات متعدد، فرد را وادار می کنند تا تاریخ را آنطور که باب میل سرکردگان تشکیلات است، بپذیرند و در واقع فرد را در مقابل آگاهی از گذشته تاریک تشکیلات همچون ترورها، قتل ها، فسادها و... واکسینه می کنند. به این ترتیب تاریخی تحریف شده مملو از مظلوم نمایی وارد ذهن اعضا می شود.
آنچه در این میان مشهود است این است که با تحریک عواطف خواننده در بیان کردن حوادث، فرد را به فعالیت تبلیغی تحریک و احساسی کاذب در فرد ایجاد می کنند که فرد چشم و گوش بسته حرکت کند. (نگاه کن این افراد چگونه برای هدفشان از جانشان گذشتند، تو هم مانند آنها حرکت کن و نترس.)
سرکردگان تشکیلات با ایجاد یک هدف غیر واقعی، هدف های تکشیلاتی خود را (اهداف سیاسی و اقتصادی) در پشت این نقاب دروغین پنهان می کند.
کتاب پنجم:جوانان
هدف این دوره، تربیت جوانانی است که مسئولیت تربیت نوجوانان را بر عهده بگیرند و با تشکیل گروه های پویا و فعال تفریحی همچون کوهنوردی و... به صورت هفتگی یا بیشتر از یک بار در هفته جوانان را دور هم جمع می کنند و این رویکرد را القا می کنند که با دور هم جمع شدن به دنبال تغیر در زندگی باشید و وقت خود را صرف کارهای سطحی نکنید. زیرا فرقه ها مدعی هستند که فقط ما کارهای بزرگ و مثبت انجام می دهیم و بقیه در یک زندگی سطحی و روزمره اسیرند و ما باید با جذب آنها به سمت نجاتشان برویم.
این کتاب به دنبال طرح شبهات و وادار کردن افراد به تفکر و پاسخ دادن بر اساس ایدئولوژی فرقه است. موضوعاتی چون دنیا، محیط، اتفاقات در زندگی و... مطرح می شود. در این دوره به دنبال تحول در فرد هستند و با تکنیک های بمباران محبت شروع به شخصیت سازی کاذب کرده و بیان این جملات که "تو می توانی با پذیرفتن نقش در فرقه یک عضو مثبت و مفید باشی"، "تو قدرت و توان پذیرش این مسئولیت را داری"، فرد را وادار به ورود به فعالیت تشکیلاتی می کنند.
خدمت، مهمترین هدف این پروسه است و اگر فرد به این سمت هدایت شود فرقه به هدف خود رسیده است.
این پروسه حدود یک سال طول می کشد. نوجوانان در سن 12 سالگی وارد این گروه ها می شوند و تا حدود 13 سالگی متقاعد می شوند که تلاش و درس دادن به کودکان را به عنوان خدمت به فرقه بپذیرند.
افراد بعد از طی کردن این دوره به سمت وقت گذاشتن برای برگزاری پروژه های تبلیغی فرقه می روند. در این دوره به دنبال این هستند که با شناخت و هدایت انرژی سرشار و حس حقیقت جوی نوجوانان آنان را وارد چنین فعالیت هایی کرده و در مرحله بعد با اهرم های انضباطی تشکیلاتی به کنترل فرد در فرقه بپردازند.
دیدیم که چگونه فرقه با مجموعه ای از تکنیک ها و شگردها افراد را جذب کرده و به سمت تبلیغ هدایت می کند تا آنجا که هر فردی می پذیرد که
زندگی خود را وقف برنامه ریزی تشکیلات کند و هیچ زمانی برای خود نگذارد.