آیه ولایت : سوره مائده آیه 55
انّما وَلیُّکُمُ اللّه ُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ ءامَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَهُمْ راکِعُونَ
ترجمه:بدرستیکه فقط ولی شما خدا و رسولش و کسانی هستند که نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکوه می دهند .
این آیه در شان امیر المومنین نازل شده و هیچ کس نیز در این باره در زمان ایشان منکر نشده است، حتی عده ای هم خواستند به تقلید از ایشان این کار را انجام دهند اما آیه ای در شان آنها نازل نشد .
ائمه هدی و در صدر آنها حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در احتجاجات خود در برابر مخالفین از این آیه و شأن نزول آن که مورد اختلاف نبود استفاده می کردند .
اسناد شان نزول آیه ولایت در اخبار
این حدیث شریف را بدین مضمون و کیفیت بسیارى از مفسرین عظام و علماء اعلام در کتب خود ذکر کردهاند، از جمله شیخ ابو الفتوح رازى و شیخ ابو على: فضل بن حسن طبرى و صاحب «غایة المرام» در «تفسیر برهان» سید هاشم بحرانى و ابن طاوس.
علامه امینى (ره) بعد از نقل این حدیثبعینه از ابو اسحاق ثعلبى در تفسیر خود، در ذیل آن گوید:
این حادثه و واقعه و نزول آیه را جمع کثیرى از ائمه تفسیر و حدیث آوردهاند که از جمله ایشان است:
· طبرى در تفسیر خود ج 6 ص 165 از طریق ابن عباس و عتبة ابن ابى حکیم و مجاهد
· واحدى در «اسباب النزول» ص 148 از دو طریق
· رازى در تفسیر خود ج 3 ص 431 از عطاء از عبد الله بن سلام و ابن عباس و حدیث ابو ذر
· خازن در تفسیر خود ج 1 ص 496، و ابو البرکات در تفسیر خود ج 1 ص 496
· نیشابورى در تفسیر خود ج 3 ص 461
· ابن صباغ مالکى در «فصول المهمة ص 123 حدیث ثعلبى
· ابن طلحه شافعى در «مطالب السؤول» ص 31 به لفظ ابو ذر که ذکر شد
· سبط ابن جوزى در «تذکرة» ص 9 از تفسیر ثعلبى از سدى و عتبة و غالب بن عبد الله
· گنجى شافعى در «کفایة» ص 106 با اسنادش از انس، و ص 122 از ابن عباس از طریق حافظ العراقین
· خوارزمى و ابن عساکر از ابو نعیم و قاضى ابو المعالى، و خوارزمى در «مناقب» ص 178 با دو طریق
· حموئى در «فرائد السمطین» در باب 14 از طریق واحدى، و در باب 39 از انس، و از طرق دیگر از ابن عباس، و در باب 40 از ابن عباس و عمار بن یاسر
· قاضى عضد ایجى در «مواقف» ج 3 ص 276، و محب الدین طبرى در «ریاض النضرة» ج 2 ص 227 از عبد الله بن سلام از طریق واحدى و ابو الفرج و فضایلى و در ص 206 و در «ذخائر» ص 102 از طریق واقدى و ابن جوزى
· ابن کثیر شامى در تفسیر خود ص 71 به طریقى از امیر المؤمنین، و از طریق دیگرى از ابن ابى حاتم از سلمة بن کهیل، و از ابن جریر طبرى با اسناد خود از مجاهد و سدى، و از حافظ عبد الرزاق با اسناد خود از ابن عباس، و با طریق حافظ ابن مردویه با اسناد خود از سفیان ثورى از ابن عباس، و از طریق کلبى از ابن عباس.
و گفته است که: این اسنادى است که در آن هیچگونه شکی نیست، و از حافظ ابن مردویه با لفظ امیر المؤمنین، و عمار و ابو رافع، و ابن کثیر همچنین در «البدایة و النهایة» ج 7 ص 357 از طبرانى با اسناد خود از امیر المؤمنین، و از طریق ابن عساکر از سلمة بن کهیل، و حافظ سیوطى در «جمع الفوائد» همچنانکه در «کنز العمال» ج 6 ص 391 وارد است از طریق خطیب در متفق از ابن عباس و در ص 405 از طریق ابو الشیخ و ابن مردویه از امیر المؤمنین، و ابن حجر در «صواعق» ص 25، و شبلنجى در «نور الابصار» ص 77 حدیث ابو ذر مذکور از ثعالبى، و آلوسى در «روح المعانى» ج 2 ص 329 و غیر ایشان .
شرح کوتاه داستان:
سید ابن طاووس روایت می کند که :
سائلى به رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عبور کرد، و در دست او انگشترى بود.
رسول خدا فرمود: چه کسى این انگشترى را به تو عطا کرده است؟!
سائل گفت: این مرد راکع! و على علیه السلام در حال نماز بود.
رسول خدا فرمود: الحمد لله الذى جعلها فى و فى اهل بیتى.
«شکر و سپاس مختص خداوندى است که ولایت را در من و در اهل بیت من قرار داده است».
دیگران:
أبو رافع گوید: آن انگشتری را که علیّ در حال رکوع صدقه داد حلقهای از نقره بود که یک مثقال وزن داشت و در روی آن نقش شده بود: المُلْکُ لِلّهِ ؛
و از حسن بن محمّد علویّ از جدّش یحیی، از أحمد بن یزید، از عبدالوّهاب از مخلّد، از مُبارک، از حسن روایت است که عمر بن خطّاب گفت: من از مالی صدقهای را کنار گذاردم که از جانب من که در حال رکوع باشم در بیست و چهار نوبت صدقه دادند تا شاید آنچه که برای علیّ نازل شد برای من هم نازل شود ولیکن نازل نشد.