بسم الله الرحمن الرحیم
در پاسخ به مطلبی که شما به عنوان جواب ما در وبلاگ خود تحت عنوان احزاب اختلاف کردند ! نوشتی،
سلام علیکم
1-اولا که ما برای بار اول بود که به وبلاگ شما سر زدیم و با مطلب معرفی فرهیختگان ( طبری ) مواجه شدیم برای همین هم ما بی انصاف نیستیم انجور که شما نوشتی که چرا دیگر مطالبی که در مورد معرفیهای علما هست رو ندیدید فقط همین رو دیدی و مطلبی به عنوان انتقاد نوشتید این از جواب شما که متوجه بشید که ما بی انصاف نیستیم
2- در کارهای تحقیقی و معرفی شخصیتهای دینی رسم تحقیق براین هست که مذهب معرفی شونده را ذکر میکنند و این مطلب در سیره علما از قدیم تا بحال بوده هست شما اگر مراجعه به کتب حدیثی یا رجال شناسی یا حتی به کتب خود طبری سنی مذهب بکنی ایشان و سایر
علما چه سنی چه شیعه در کتب خود در معرفی علما از مذهب آن عالم هم ذکری به میان میآورند.
3- نمیدانیم شما از کجا فهمیدید که عصر حاضر عصر ظهور میباشد !!!!!!!
4-حرف از وحدت و اتحاد رو به میان آوردید ، یک سوال : آیا با پرسیدن یا دانستن مذهب یک نفر وحدت یا اتحاد مسلمانان از بین میرود ؟؟!!!
5-سوال بعدی که ما از شما داریم و اگر جواب بدید ممنون میشویم : وحدت مسلمین باید در چه موردی باشد ،1- وحدت سیاسی 2- یا وحدت در فکر و اندیشه و اعتقادات ؟؟؟؟!!!!!
6-فکر نمیکنیم که با مباحث علمی یا مذاکرات علمی به وحدت یا اتحاد مسلمین ضربهای وارد شود، کما اینکه علمای ما چه در عصر حاضر یا در اعصار گذشته مباحث علمی در مورد شیعه یا سنی انجام میدادند مانند: علامه امینی رحمة الله علیه صاحب کتاب گرانسنگ الغدیر یا علامه میر حامد حسین هندی نیشابوری رضوان الله علیه صاحب کتاب شریف عبقات الانوار یا علامه سید شرف الدین عاملی رفع الله درجاته صاحب کتاب المراجعات (این کتاب مکاتبات علامه با رییس دانشگاه الازهر مصر در مورد اعتقادات شیعه و سنی میباشد ) این تنها موارد اندکی از آثار علما در مباحث علمی در مورد اعتقادات و اندیشههای اهل سنت میباشد و فکر نمیکنم هیچ کدوم از این کتب تا بحال وحدت یا اتحاد مسلمین رو بر هم زده باشد یا مخدوش کرده باشد.خلاصه کلام در این است که وحدت و اتحاد مسلمین با مذاکرات علمی یا مباحث علمی بر هم نمی خورد که هیچ ، حتی می تواند ( که حتما هم همینطور می باشد ) چراغی برای روشن ساختن حقایق برای افرادی باشد که تا کنون پی به آن حقایق نبرده اند.
7- آیه دومی که ذکر کردید رو ما هر چه فکر کردیم که کجای آیه حرفی از وحدت و اتحاد زده باشد ،نفهمیدم . اگه امکانش باشه توضیح دهید ممنون می شویم.
8- و اما در مورد فرزندان حضرت آدم علیه السلام و حوا علیها السلام :
مورد اولی که باید تذکر داده بشود این هست که مفسران واقعی یا کسانی که علم الکتاب نزد آنان هست چه کسانی هستند؟ و ما باید تفسیر واقعی قرآن رو از که بیاموزیم؟
در جواب باید گفت : طبق فرموده قرآن کریم آیه 7 سوره ال عمران (وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ
ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب ) وکسی تاویل قران را نمیداند بجز خدا و راسخون در علم که در این ایه شریف به انها اشاره شده است.در ذیل این ایه شیخ بزرگوار کلینی رضوان الله علیه در کتاب کافی ج1 بابی تحت عنوان راسخون در علم (بَابُ أَنَّ الرَّاسِخِینَ فِی الْعِلْمِ هُمُ الْأَئِمَّةُ ع )
چه کسانی هستند ؛ آورده هست که شامل چند حدیث می باشد که همه آنها اشاره به این مطلب دارند که ائمه اثنی عشر علیهم السلام همان راسخون در علم هستند. بطور مثال به حدیث زیر توجه بفرمایید:
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ
امام صادق علیه السلام میفرماید : ما اهل بیت راسخان در علم و تاویل قران را ما میدانیم.
یا در جای دیگر خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون - اگر نمی دانید از آگاهان بپرسید.(سوره انبیاء ایه 7 و سوره نحل ایه 43)
که باز هم در ذیل این آیه شریف احادیث صحیحی وجود دارد که امامان از نسل پیغمبر صلوات الله علیه واله همان اهل ذکر هستند که خدا فرموده باید از آنان سوال کرد و
آیات بسیار زیادی هست که ما را در مورد تفسیر و تاویل قرآن ارجاع داده است به اهل بیت علیهم السلام.
حال با توجه به این آیات و حدیث ثقلین که به طور متواتر شیعه وسنی از رسول خدا صلوات الله علیه واله نقل کرده اند ( انی تارکم فیکم الثقلین ،کتاب الله و عترتی – من در میان شما دو چیز گرانبها رو میگذارم کتاب خدا و اهل بیت خود رو )( اصول کافی، شیخ کلینی (متوفی 329 ق)؛ 1/ 294 مسند احمد حنبل (متوفى 241 ق)؛ 3/ 14، 4/ 366- 367)
وظیفه ما در مورد تفسیر قران و تاویل ان و هر چه نمی دانیم و هر سوالی که داریم مشخص می باشد: مراجعه به اهل بیت پیامبر اسلام صلوات الله علیه و اله که جانشینان به حق و بلا فصل ان حضرت می باشند.
داستان ازدواج فرزندان حضرت آدم از نظر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام:
1-عمرو بن ابى المقدام گوید: «از مولایم امام باقر علیه السلام پرسیدم: چگونه حضرت آدم فرزندانش را تزویج کرد؟
حضرت فرمود: این خلق وارونه چه مىگویند؟ گفتم: مىگویند: چون حضرت آدم فرزنددار شد ازدواج را میان آن دو که از یک شکم بودند قرار داد (خواهر و برادرهاى تنى) سپس فرزندان یک بطن را با بطن دیگر تزویج مىکرد.
حضرت فرمود: دروغ مىگویند این مجوسیّت خالص است. پدرم از جدش رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده است که چون خداوند هابیل و هبة الله را به آدم داد دو حوریه به نامهاى ناعمه و مدیه براى آنان فرستاد و به آدم دستور داد تا ناعمه را به عقد هابیل و مدیه را به عقد هبة الله درآورد و او این دو را به عقد آن دو درآورد پس، ازدواج کردند
2-امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند تبارک و تعالى حوریهاى را از بهشت بر آدم نازل کرد و حضرت آدم او را به عقد یکى از دو پسرش درآورد و پسر دیگر با دختر جنى ازدواج کرد پس هر چه که در مردم از زیبایى بسیار یا حسن خلق است آن از سوى حوریّه است و آنچه در مردم از بد خلقى است آن از سوى دختر جنى است
3-امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند عز و جل حوریّهاى از بهشت بر آدم فرو فرستاد و حضرت آدم او را به ازدواج یکى از دو پسرش درآورد و پسر دیگر با جن ازدواج کرد. حوریه و آن جن هر دو زاییدند پس هر چه از زیبایى و حسن خلق از مردم است آن از سوى حوریّه است و آنچه در مردم از بد خلقى است آن از دختر جنى است و حضرت انکار کردند که آدم پسرانش را به عقد دخترانش درآورده باشد.»
· تذکر :( در این کتاب احادیث بسیار زیادی از منابع موثق جمع آوری شده که ما به اختصار ذکر کردیم.)
منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة) ؛ ج25 ؛ ص 815
________________________________________
بروجردى، آقا حسین عده اى از فضلاء، منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)، 31جلد، انتشارات فرهنگ سبز - تهران، چاپ: اول، 1386 ق.