ابنعباس نقل مىکند: روزى پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نشسته بود، که به ترتیب امام حسن،
امام حسین، حضرت فاطمه و حضرت على علیهمالسلام به حضورش رسیده و در کنار او آرمیدند...
رسول خدا از دیدن آنان شروع به گریه کرد و مصائب آتى و ستمهاى وارده را بعد از رحلت خویش متذکر شد...
آنگاه در مورد فاطمه چنین فرمود:
و اما ابنتى فاطمة فانها سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین و هى بضعة منى و هى نور عینى و
هى ثمرة فؤادى و هى روحى التى بین جنبى و هى الحوراء الانسیة متى قامت فى محرابها بین یدى
ریها جل جلاله زهر نورها لملائکة السما کما یزهر نور الکواکب لاهل الارض و یقول اللَّه عز و جل
لملائکته: یا ملائکتى! انظروا الى امتى فاطمة سیدة امائى قائمة بین یدى ترعد فرائصها من خیفتى و
قد اقبلت بقلبها على عبادتى اشهدکم انى قد امنت شیعتها من النار...(1)
و اما دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان، از اولین و آخرین است. او پارهى تن من و نور چشمم و میوهى
دلم و روح و روان من مىباشد. فاطمه حورى است به صورت بشر، هرگاه او در محراب عبادت ظاهر
شود و در پیشگاه خدا قرار گیرد، نورش بر ملائکهى آسمانها مىتابد، همان طورى که نور ستارگان بر
اهل زمین مىدرخشد، در آن حال خداوند به ملائکهاش مىفرماید: اى ملائکه من! بنگرید به فاطمه
علیهاالسلام سرور زنان و کنیزانم که چگونه در برابر من به عبادت ایستاده؟ و چهسان از ترس و خشیت
من مىلرزد؟ و با چه روح معنوى و حضور قلب مرا پرستش مىکند؟ من شما ملائکهام را گواه مىگیرم
که پیروان واقعى او را در آتش نمىسوزانم.
این حدیث شریف آنهم از منابع معتبر اهل سنت مىرساند که فاطمه علیهاالسلام در پیشگاه الهى
چقدر ارزش دارد و چگونه پروردگار عالم به عبادت و نیایش او بر ملائکه مقربانش مباهات مىکند و با چه
تعبیرهاى پرارزش از فاطمه علیهاالسلام تعریف مىکند و به روح عبادت و خضوع و خشوع وى و حضور
قلبش تصریح مىنماید؟!
پی نوشت:
فرائد السمطین، ج 2، ص 34،
جلاءالعیون علامه مجلسی، ج 1، ص 186- 187.